♥جذاب ترین حادثه زندگی ام رفت♥
دیوانه دیوانه دیوانگی ام رفت
♥تو میروی و جان عزیز من مغرور♥
هر لحظه به من دست تکان می دهد از دور
♥انگار که تو آمده بودی بروی زود♥
کز روز تولد به تنت رخت سفر بود
♥با این همه داغی که دلم دید و تبارم♥
من این همه غم را به دلم یاد ندارم
♥بدرود امیدم نفسم عشق عزیزم♥
آهسته برو پشت سرت آب بریزم
♥رویای مرا از دل دنیام گرفتی♥
من سوختم اما تو که آرام گرفتی
♥این منظره کوچه تو را دشت ندارد♥
این کوچ همین کوچ که برگشت ندارد
♥با این همه داغی که دلم دید و تبارم♥
من این همه غم را به دلم یاد ندارم
♥بدرود امیدم نفسم عشق عزیزم♥
آهسته برو پشت سرت آب بریزم