الان که ساکتم ولی یه روز شلوغ میکنم
تو شاعری میبینمت یاد فروغ میکنم
دوباره صاف میکنم صدای ته کشیده مو
بدرقه میکنم بره پرنده ی پریده مو
دوباره ساز میزنم تو رو مرور میکنم
ازت نمیگذرم ولی ازت عبور میکنم
گریه نمیکنم برات تو این غروب بی امون
وقتی دلت با رفتنه بهت نمیگم که بمون
دلم پر از شکستنه سر پرم از صدای پاست
کی میدونه کی میدونه آخر این قصه کجاستمن از پس پاهایی که میخوان برن بر نمیام
بعد تو میرم تو خودم از تو خودم در نمیام
هرچی که میره شادیه هرچی که می مونه غمه
تو آبرومی که داره میره جلو چشم همهالان که ساکتم ولی یه روز شلوغ میکنم
تو شاعری میبینمت یاد فروغ میکنمدوباره ساز میزنم تو رو مرور میکنم
ازت نمیگذرم ولی ازت عبور میکنم